جهل یا پارانویا
تصمیم گرفتم تا پایان سال ۱۰۰ اصله نهال بکارم برای همین از زمین خاکی جلوی خانه شروع کردم. زمینی که پاتوق سگهای ولگرد و زبالههای به جا مانده از آت و آشغال گوشتها شده بود و کسی هم عین خیالش نبود. پس از کلی هماهنگی بالاخره مدیران ساختمانهای اطراف به این کار ترغیب شده و شروع به کندن چاله برای درختان کردیم.
برای کاشت نهال بنا بر این شد که درختانی سازگار با خاک منطقه٬ کم آب و مقاوم به آفات انتخاب کرده و بکاریم. پس از بررسی متوجه شدم درختان کاج و اکالیپتوس و حتی پالونیا از گونههای مهاجم هستند و نباید در ایران کاشته شوند. ولی امروز تعدادی از همسایگان حرفی زدند که در بهت و حیرت فرو رفتم. به عقیدهی ایشان این حرفها مزخرف بوده و گفتهی غرب ستیزان میباشد!!!!
حتی فکرش را هم نمیکردم که روزی درختکاری نیز آلودهی بغضهای سیاسی و اجتماعی شود! جالب تر آنکه یکی از همسایگان مصرانه پیگیر بود که نکند یک وقتی این کار ارزشمند به اسم فلان مدیر ساختمان تمام شود!!!!
واقعا کجا داریم زندگی میکنیم؟!
راننده ای که با وقاحت تمام راه را بند میآورد و با کوچکترین اعتراضی عربده میکشد٬ همسایهای که بی محابا انواع مزاحمتها را ایجاد میکند و آنگاه در شیپور رسوایی دیگران میدمد٬ اینها ترس دارد. یک زمانی برخی از آدمها حداقل تا وقتی انسان بودند که به منافعشان لطمه وارد نمیشد ولی اکنون آن حداقل هم نیست. البته خوشبختانه تعداد این افراد در جامعه اگر کم نباشد٬ زیاد هم نیست. ولی متاسفانه نبود قانون و ترس یا بی تفاوتی مردم باعث شده اقلیت قانون گریز بر کول مردم سوار شوند و در جامعه یکه تازی کنند. و نیز حتی اگر هم به فرض قانون اجرا شود با این حال مشکل بی فرهنگی یا بد فرهنگی فراتر از قدرت قانون است.
وبلاگ شخصی محمدرضا نیکوکلام دانش آموخته رشته کامپیوتر