۱. به اطراف خود با دقت نگاه کنید.

نگاه کردن با دقت به اشیای اطراف می تواند از همهمه ی درون ذهنتان بکاهد. مثلا به ظرافت های یک مبل یا گچ بری سقف یا تیر چراغ برق با دقت نگاه کنید.

۲. ذهن خود را خودتان نپندارید.

گاهی اوقات ذهن شما به جای اینکه دوست شما باشد تبدیل به دشمن شما می شود. به ذهنتان بگویید لطفا سکوت کند و شما را اذیت نکند. برای اطلاعات بیشتر به کتاب نیروی حال حتما ترجمه مسیحا برزگر مراجعه کنید.

۳. قدم بزنید و نفس هایتان را با دست کنترل کنید.

هوای تازه مفرح و شاداب کننده است. هنگام پیاده روی همانند یک رهبر ارکستر با دست نفس هایتان را کنترل کنید. مثلا تیغه کف دست را روبروی سینه گرفته و همگام با هر نفس آن را بالا بیاورید و با آهنگ بازدم آن را به سمت پایین ببرید.

۴. بنویسید و عزاداری کنید.

در اتاقی با حداقل آلودگی نوری با خودتان خلوت کنید. سپس تمامی خاطرات تلخ و شیرین را بنویسید و اشک بریزید. در آخر تمامی برگه های نوشته شده را پاره کنید و دور بریزید.

۵. شعر سعدی را بخوانید و درک کنید.

بر و بحر فراخست و آدمی بسیار*   چه بسا در آینده انسانی والا سر راهتان قرار گیرد که خاطر تمام جدایی ها را از قلب و ذهنتان بزداید. سعی کنید زین پس با آدم های فرهیخته و یا پاکدامن معاشرت کنید.

۶. از باورهایتان کمک بگیرید.

اگر اعتقادات دینی دارید بدون وقفه و پشت سرهم ذکر و تسبیحات بگویید. پس از یک ربع کمی آرام خواهید شد.

۷. نعمت هایی را که دارید بشمارید.

دیدن و تشخیص رنگ ها - شنیدن صدای آب - بوییدن گل مریم - ابرو و ناخن زیبا - دویدن بر روی چمن - لمس کردن برگ - غذای خوشمزه و آب پاک و گوارا و لباس راحت و خانه امن - جایگاه اجتماعی و احترام و کلی نعمت های دیگر که بسیاری از آن محروم می باشند.

۸. از مثلث افسردگی دوری کنید.

درونی سازی: خود را مقصر دانستن

کلی کردن: من تو تمام کارها گند می زنم.

همیشگی: من همیشه اشتباه می کنم.

پیشنهاد می شود کتاب افسردگی از دکتر یونسی را بخوانید.

۹. هدفمند زندگی کنید.

لیستی از هدف های کوتاه مدت و بلند مدت خود تهیه کنید و همیشه جلوی چشمتان باشد.

و کلام آخر:

دل حریم خداست. خدایی که عاشق شماست و چشم انتظار است تا در گوشه ای دنج به دور از هر بیگانه ای با شما تنها بنشیند و حرف بزند. او همیشه عاشقتان خواهد ماند.